با توسعه روزافزون نرم افزارهای کامپیوتری، اینترنت و شبکه-های اجتماعی مجازی، شکل و روش مطالعه انسان ها به شدت دچار تغییر شده است. یک از این تغییرات گرایش افراد به متن های کوتاه و مختصر است و به علت عدم تمرکز بلندمدت در این فضا، فعالیت افراد به سوی کم عمقی و سطحی خوانی میل پیدا کرده است. در این مطالعه تلاش شده است، وجود و علت چنین عارضه ای در بین کسانی که به صورت برخط فعالیت دارند بررسی شود. نشانه هایی وجود دارد که وقتی وارد اینترنت می شویم و گشت و گذار در آن را آغاز می کنیم، وارد محیطی می شویم که تشویق به مطالعه سرسری، تفکر عجولانه و بی حواس و یادگیری سطحی میکند.
عمیق خوانی کتابها موجب میشود که ناحیه هایی از مغز برای رمزگشایی سریع متن ایجاد شود. شکل مداربندی این نواحی طوری هست که اطلاعات بصری، آواشناختی و دستور زبانی مهم را بتواند را با سرعت برق آسایی بازیابی کنند یعنی شناسایی تصویر بصری حروف، الگوی حروف و کلمات. تندخوانی و تندنویسی روند کلی و فراگیری است فرهنگ مطالعه دچار آن شده است. مردم کمتر میخوانند و هم کمتر به آن چه که میخوانند فکر میکنند. شکل کلی مطالعه در اینترنت عمدتا به این صورت است که گویی پاراگراف اول خوانده میشود، تنها نیمی از پاراگراف دوم میتواند توجه خواننده را جلب و حفظ کند و به باقی مطلب نگاهی گذرا انداخته میشود. نقد و نظرها هم بسیار کوتاه است. گاهی متن بازخوردها نشان میدهند که مخاطب اصلا متن اصلی را درست نخوانده و درک عمیقی از آن نداشته است.
ما این اختیار را داریم که از یک فنآوری استفاده کنیم یا خیر یعنی حق انتخاب یک فنآوری; ولی در مورد فرهنگ استفاده از آن حق انتخاب نداریم و عوارض آن بر ما تحمیل خواهد شد. سبک زندگی و کاری مبتنی بر اینترنت و برخط از این قاعده مستنثی نیست، و باید از عواقب آن آگاهی درست و کاملی کسب کنیم. این مطالعه شاید بتواند از خطر کم عمق شدن مان بکاهد.
تندخوانی و تندنویسی روند کلی و فراگیری است فرهنگ مطالعه دچار آن شده است. مردم کمتر میخوانند و هم کمتر به آن چه که میخوانند فکر میکنند. شکل کلی مطالعه در اینترنت عمدتا به این صورت است که گویی پاراگراف اول خوانده میشود، تنها نیمی از پاراگراف دوم میتواند توجه خواننده را جلب و حفظ کند و به باقی مطلب نگاهی گذرا انداخته میشود. نقد و نظرها هم بسیار کوتاه است. گاهی متن بازخوردها نشان میدهند که مخاطب اصلا متن اصلی را درست نخوانده و درک عمیقی از آن نداشته است.
آبراه های مغزی
ویلیمام جیمز، روانشناس آمریکایی معتقد است که مداربندیهای مغزی ما برای انجام فعالیتهای زهنی همانند آبراهه هایی است که از ارتفاع شروع و مسیرهایی را برای خودش ایجاد میکند، در تکرارهای بعدی به مرور این آبراهه ها پهنتر و عمیقتر خواهند شد و برخی دیگر از آن حذف خواهند شد.
به این ترتیب تصور اینکه یک مغز مانند یک دستگاه مکانیکی میباشد که از قبل برنامه ریزی دقیق شده و غیرقابل تغییر است دچار خدشه شد.
تغییرپذیری مدارات مغزی
فعالیتهای ذهنی تکراری هم روی تغییر، تشکیل و تقویت مداربندی مغز ما میتوانند تاثیرات گستردهای بگذارند. اثراتی که مغزمان به عنوان احساسات ثبت و به عنوان خاطرات در حافظه ذخیره می کند، نقش فیزیکی ای هم بر ساختار خودش به جای می گذارد. پس مدارات مغزی ما کاملا تغییرپذیر هستند.
فنآوریهای فکری
ابزارهایی مانند نقشه، خط کش، ساعت، ماشین تحریر، ماشین حساب و … توان ذهنی انسان را گسترش میدهند یا آن را تقویت میکنند تا بتواند اطلاعات را بیابد و ردهبندی کند، ایده را فرمولبندی و به شیوایی بیان کند، فوت و فن و دانش خود را به اشتراک بگذارد.اندازه بگیرد و محاسبه کند و همچنین ظرفیت حافظهاش را بالا ببرد.
تاریخ بشر نشان میدهد که با گسترش این نوع فن آوریها بیشترین و مانداگارترین اثر را بر آنچه و آنطور که که میاندیشیم میگذارد.
اینترنت را میتوان یک “فنآوری فکری” محسوب کرد.
شکل دادن تعمدی مغز
آزمایش ها هم نشان میدهند مغز بیسوادان، از بسیاری از جنبه ها، با مغز باسوادان متفاوت است; نه تنها در نحوه درکشان از زبان، بلکه در چگونگی پردازش نشانه های بصری، شیوه استدلال و همین طور در طرز شکلل دهی حافظه.
پایان بخش اول
[…] بزرگی برای رسیدن به حالت غرقگی هست. همان طور که در کم عمق ها بیان شد، از طریق عادت سازی انجام کارهای سخت و عمیق، […]